معنی فارسی nonspherical
B1غیر کروی، به هر شکل یا جسمی اشاره دارد که به صورت کامل کروی نیست.
Not spherical; not shaped like a sphere.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
سالن رقص با الگوی غیرکروی تزئین شده بود.
مثال:
The dance floor was decorated in a nonspherical pattern.
معنی(example):
منطق او غیرکروی بود و از نظر انسجام و وضوح کمبود داشت.
مثال:
His logic was nonspherical, lacking cohesion and clarity.
معنی فارسی کلمه nonspherical
:
غیر کروی، به هر شکل یا جسمی اشاره دارد که به صورت کامل کروی نیست.