معنی فارسی nonstorable

B1

چیزی که نمی‌توان آن را ذخیره کرد یا نگهداری نمود.

Not capable of being stored or kept.

example
معنی(example):

این نوع داده به دلیل نگرانی‌های مربوط به حریم خصوصی غیرقابل ذخیره است.

مثال:

This type of data is nonstorable due to privacy concerns.

معنی(example):

مواد غیرقابل ذخیره بلافاصله دور ریخته شدند.

مثال:

The nonstorable materials were discarded immediately.

معنی فارسی کلمه nonstorable

: معنی nonstorable به فارسی

چیزی که نمی‌توان آن را ذخیره کرد یا نگهداری نمود.