معنی فارسی nonsubordination

B1

عدم وابستگی به مقام، وضعیتی که در آن فرد به یک مقام خاص وابسته نیست.

The state of not being subordinate; equality among individuals.

example
معنی(example):

غیر وابستگی به مقام در محل‌های کار مدرن مهم است.

مثال:

Nonsubordination is important in modern workplaces.

معنی(example):

او برای عدم وابستگی به مقام در تمامی تعاملات تیمی دفاع کرد.

مثال:

She advocated for nonsubordination in all team interactions.

معنی فارسی کلمه nonsubordination

: معنی nonsubordination به فارسی

عدم وابستگی به مقام، وضعیتی که در آن فرد به یک مقام خاص وابسته نیست.