معنی فارسی nonsymmetry

B1

عدم تقارن، حالتی که در آن دو طرف یا عناصر در کنار هم برابر یا مشابه نیستند.

The quality of lacking symmetry; irregularity in shape or arrangement.

example
معنی(example):

عدم تقارن طراحی به آن ظاهری منحصر به فرد داد.

مثال:

The nonsymmetry of the design gave it a unique look.

معنی(example):

در طبیعت، عدم تقارن می‌تواند به اشکال مختلفی یافت شود.

مثال:

In nature, nonsymmetry can often be found in various forms.

معنی فارسی کلمه nonsymmetry

: معنی nonsymmetry به فارسی

عدم تقارن، حالتی که در آن دو طرف یا عناصر در کنار هم برابر یا مشابه نیستند.