معنی فارسی nonsynoptical
B1غیرهمچشمی، به ویژگیهای مرتبط با تحلیل یا دیدگاهی اطلاق میشود که هماهنگی ندارند.
Relating to or characterized by a lack of a synoptic viewpoint.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ماهیت غیرهمچشمی بحث امکان کاوش عمیقتری را فراهم کرد.
مثال:
The nonsynoptical nature of the discussion allowed for deeper exploration.
معنی(example):
تحلیل غیرهمچشمی او پیچیده اما روشنگر بود.
مثال:
His nonsynoptical analysis was complex but enlightening.
معنی فارسی کلمه nonsynoptical
:
غیرهمچشمی، به ویژگیهای مرتبط با تحلیل یا دیدگاهی اطلاق میشود که هماهنگی ندارند.