معنی فارسی nonsynoptically
B1به طور غیرهمچشمی، به روشی اشاره دارد که در آن اجزا به صورت جداگانه و بدون ارتباط با یکدیگر مورد بررسی قرار میگیرند.
In a manner that does not conform to a synoptic approach.
- ADVERB
example
معنی(example):
آنها دادهها را بهصورت غیرهمچشمی بررسی کردند تا روندهای مختلف را درک کنند.
مثال:
They examined the data nonsynoptically to understand varying trends.
معنی(example):
گزارش بهصورت غیرهمچشمی نوشته شد و هر مورد بهصورت مستقل ارائه شد.
مثال:
The report was written nonsynoptically, presenting each case independently.
معنی فارسی کلمه nonsynoptically
:
به طور غیرهمچشمی، به روشی اشاره دارد که در آن اجزا به صورت جداگانه و بدون ارتباط با یکدیگر مورد بررسی قرار میگیرند.