معنی فارسی nonsystematically

B1

غیرسیستمی به معنای انجام کارها بدون پیروی از یک فرآیند نظام‌مند است.

In a manner that is not organized or structured systematically.

example
معنی(example):

او مسائل را به صورت غیرسیستمی حل کرد که منجر به تأخیر شد.

مثال:

He solved the issues nonsystematically, which caused delays.

معنی(example):

کارها به صورت غیرسیستمی انجام شدند و منجر به بی‌نظمی شدند.

مثال:

The tasks were completed nonsystematically, resulting in disarray.

معنی فارسی کلمه nonsystematically

: معنی nonsystematically به فارسی

غیرسیستمی به معنای انجام کارها بدون پیروی از یک فرآیند نظام‌مند است.