معنی فارسی nonsystematic
B1غیرسیستمی به معنای عدم پیروی از سیستم یا ساختار مشخص است و به رویکردهایی اشاره دارد که بر مبنای نظم مشخصی نیستند.
Not organized or structured in a systematic manner; lacking a clear plan.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
رویکرد او در حل مشکلات غیرسیستمی است و اغلب منجر به سردرگمی میشود.
مثال:
His approach to solving problems is nonsystematic and often leads to confusion.
معنی(example):
یک روش غیرسیستمی گاهی میتواند خلاقانهتر باشد.
مثال:
A nonsystematic method can sometimes be more creative.
معنی فارسی کلمه nonsystematic
:
غیرسیستمی به معنای عدم پیروی از سیستم یا ساختار مشخص است و به رویکردهایی اشاره دارد که بر مبنای نظم مشخصی نیستند.