معنی فارسی nontangibleness
B1غیرملموس بودن، حالتی از چیزی است که نمیتوان آن را احساس یا اندازهگیری کرد.
The quality of being nontangible; not capable of being touched or quantified.
- NOUN
example
معنی(example):
غیرملموس بودن عشق میتواند آن را دشوار برای تعریف کند.
مثال:
The nontangibleness of love can make it difficult to define.
معنی(example):
غیرملموس بودن برخی از احساسات بهطور وسیعی شناخته شده است.
مثال:
The nontangibleness of certain emotions is widely recognized.
معنی فارسی کلمه nontangibleness
:
غیرملموس بودن، حالتی از چیزی است که نمیتوان آن را احساس یا اندازهگیری کرد.