معنی فارسی nontemperate
B1به معنای عدم تعادل در رفتار یا حالتها و وضعیتی که به شدت از حد معمول فراتر میرود.
Not showing moderation or self-restraint.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
رفتار نامنتعادل او باعث بروز بحثهای زیادی شد.
مثال:
His nontemperate behavior led to many arguments.
معنی(example):
آب و هوای نامعتدل رشد برخی از محصولات را دشوار کرد.
مثال:
The nontemperate climate made it difficult to grow certain crops.
معنی فارسی کلمه nontemperate
:
به معنای عدم تعادل در رفتار یا حالتها و وضعیتی که به شدت از حد معمول فراتر میرود.