معنی فارسی nontradition
B1غیر سنتی به اشاره به شیوهها یا عادات که به طور معمول یا سنتی انجام نمیشود.
The quality or state of being not traditional.
- NOUN
example
معنی(example):
جشنواره با نمایشگاههای هنر مدرن غیر سنتی را جشن گرفت.
مثال:
The festival celebrated nontradition with modern art displays.
معنی(example):
او در انتخابهای سبک زندگی خود غیر سنتی را ترجیح میدهد.
مثال:
She prefers nontradition in her lifestyle choices.
معنی فارسی کلمه nontradition
:
غیر سنتی به اشاره به شیوهها یا عادات که به طور معمول یا سنتی انجام نمیشود.