معنی فارسی nontraditionary
B2غیرسنتی، به معنای عدم پیروی از سنتها و الگوهای ثابت.
Not adhering to traditional customs or methods.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ایدههای غیرسنتی او کل تیم را به الهام واداشت.
مثال:
His nontraditionary ideas inspired the whole team.
معنی(example):
آنها یک استراتژی غیرسنتی برای بازاریابی پیادهسازی کردند.
مثال:
They implemented a nontraditionary strategy for marketing.
معنی فارسی کلمه nontraditionary
:
غیرسنتی، به معنای عدم پیروی از سنتها و الگوهای ثابت.