معنی فارسی nontransiency

B1

غیرزوال بودن به شرایطی اطلاق می‌شود که در آن چیزها یا احساسات پایدار باقی بمانند.

The state of being not temporary or transient.

example
معنی(example):

غیرزوال بودن خاطرات هر بار او را می‌خندانید.

مثال:

The nontransiency of the memories made her smile every time.

معنی(example):

آن‌ها به غیرزوال بودن تجربیاتشان با هم ارزش می‌دادند.

مثال:

They valued the nontransiency of their experiences together.

معنی فارسی کلمه nontransiency

: معنی nontransiency به فارسی

غیرزوال بودن به شرایطی اطلاق می‌شود که در آن چیزها یا احساسات پایدار باقی بمانند.