معنی فارسی nontransient

B1

غیرزوال به چیزهایی اشاره دارد که موقتی نیستند و در طول زمان باقی می‌مانند.

Not temporary; lasting or enduring over time.

example
معنی(example):

پژوهشگران بر روی اثرات غیرزوال درمان در طول زمان تمرکز کردند.

مثال:

The researchers focused on nontransient effects of the treatment over time.

معنی(example):

راهکارهای غیرزوال برای پایداری بلندمدت ضروری هستند.

مثال:

Nontransient solutions are essential for long-term sustainability.

معنی فارسی کلمه nontransient

: معنی nontransient به فارسی

غیرزوال به چیزهایی اشاره دارد که موقتی نیستند و در طول زمان باقی می‌مانند.