معنی فارسی nontransitively

B1

به‌طور غیرانتقالی، به روشی اشاره دارد که در آن فعل مستقیم مفعول نمی‌گیرد.

In a manner that does not involve a direct object.

example
معنی(example):

او از فعل به‌طور غیرانتقالی استفاده کرد تا بر عمل تأکید کند.

مثال:

She used the verb nontransitively to emphasize the action.

معنی(example):

او مفهوم را به‌طور غیرانتقالی برای روشن‌سازی توضیح داد.

مثال:

He explained the concept nontransitively for clarity.

معنی فارسی کلمه nontransitively

: معنی nontransitively به فارسی

به‌طور غیرانتقالی، به روشی اشاره دارد که در آن فعل مستقیم مفعول نمی‌گیرد.