معنی فارسی nonunion
B1غیر اتحادیه‌ای به وضعیتی اطلاق می‌شود که در آن افراد یا گروه‌ها در یک اتحادیه یا سازمان جمع نشده‌اند.
A condition or status that is not associated with or part of a union.
- noun
- adjective
noun
معنی(noun):
Lack of union; failure to become united.
مثال:
the nonunion of the distal part of the humerus
معنی(noun):
The failure of a broken bone to heal
adjective
معنی(adjective):
Not part of a labor union; not unionized.
example
معنی(example):
کارگران در وضعیت غیر اتحادیه‌ای بودند، به این معنی که سازماندهی نشده بودند.
مثال:
The workers were in a state of nonunion, meaning they were not organized.
معنی(example):
رویکرد غیر اتحادیه‌ای قابلیت انعطاف بیشتری در مذاکرات فراهم کرد.
مثال:
The nonunion approach allowed for more flexibility in negotiations.
معنی فارسی کلمه nonunion
:
غیر اتحادیه‌ای به وضعیتی اطلاق می‌شود که در آن افراد یا گروه‌ها در یک اتحادیه یا سازمان جمع نشده‌اند.
