معنی فارسی nonunionist
B2غیر اتحادیهگرا، فردی که به اتحادیههای کارگری تعلق ندارد یا به فعالیتهای اتحادیهگری اعتقادی ندارد.
A person who opposes or is not affiliated with labor unions.
- NOUN
example
معنی(example):
کارگران غیر اتحادیهگرا ترجیح دادند به طور مستقیم با مدیریت مذاکره کنند.
مثال:
The nonunionist workers preferred to negotiate directly with management.
معنی(example):
سیاستهای غیر اتحادیهگرا به منظور جلوگیری از عضویت در اتحادیهها اجرا شد.
مثال:
Nonunionist policies were implemented to discourage union membership.
معنی فارسی کلمه nonunionist
:
غیر اتحادیهگرا، فردی که به اتحادیههای کارگری تعلق ندارد یا به فعالیتهای اتحادیهگری اعتقادی ندارد.