معنی فارسی nonvacuum

B1

محیطی که در آن فضا خالی نیست و مولکول‌ها وجود دارند.

An environment that is not a vacuum; it contains matter.

example
معنی(example):

محیط غیر خلائی اجازه داد تا زندگی شکوفا شود.

مثال:

The nonvacuum environment allowed for life to thrive.

معنی(example):

در یک محیط غیر خلائی، صدا می‌تواند از طریق هوا منتقل شود.

مثال:

In a nonvacuum, sound can travel through the air.

معنی فارسی کلمه nonvacuum

: معنی nonvacuum به فارسی

محیطی که در آن فضا خالی نیست و مولکول‌ها وجود دارند.