معنی فارسی nonvendibleness

B1

غیرقابل فروش بودن، به حالتی اطلاق می‌شود که یک کالا یا دارایی قابل فروش نیست و نمی‌توان آن را در بازار داد و ستد کرد.

The quality of being not sellable; inability to be sold.

example
معنی(example):

غیرقابل فروش بودن اشیاء کلکسیونی نادر باعث می‌شود که ارزش بالایی داشته باشند.

مثال:

The nonvendibleness of the rare collectibles makes them highly valued.

معنی(example):

به دلیل غیرقابل فروش بودن آن‌ها، این اشیاء فقط می‌توانند مورد تقدیر قرار گیرند و نه فروخته شوند.

مثال:

Due to their nonvendibleness, the items can only be appreciated rather than sold.

معنی فارسی کلمه nonvendibleness

: معنی nonvendibleness به فارسی

غیرقابل فروش بودن، به حالتی اطلاق می‌شود که یک کالا یا دارایی قابل فروش نیست و نمی‌توان آن را در بازار داد و ستد کرد.