معنی فارسی nonvendibly

B1

به شکلی که نتوان کالا را فروخت یا شکل فروش نداشته باشد.

In a manner that cannot be sold; not sellable.

example
معنی(example):

هنرمند آثار منحصر به فردی که غیرقابل فروش هستند خلق کرد.

مثال:

The artist created nonvendibly unique pieces that cannot be bought.

معنی(example):

این آثار باستانی به صورت غیرقابل فروش در موزه به نمایش گذاشته شده‌اند.

مثال:

These artifacts are displayed nonvendibly in the museum.

معنی فارسی کلمه nonvendibly

: معنی nonvendibly به فارسی

به شکلی که نتوان کالا را فروخت یا شکل فروش نداشته باشد.