معنی فارسی nonvisible
B1غیرقابل مشاهده، به چیزی اشاره دارد که نمیتوان آن را دید.
Not able to be seen; invisible.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
برخی از اشیاء برای چشم غیرمسلح غیرقابل مشاهده هستند.
مثال:
Some objects are nonvisible to the naked eye.
معنی(example):
طیف غیرقابل مشاهده شامل طول موجهایی است که نمیتوانیم ببینیم.
مثال:
The nonvisible spectrum includes wavelengths that we cannot see.
معنی فارسی کلمه nonvisible
:
غیرقابل مشاهده، به چیزی اشاره دارد که نمیتوان آن را دید.