معنی فارسی nonvisional

B1

غیر بصری، به چیزی اشاره دارد که به راحتی نمی‌توان آن را تجسم کرد.

Not relating to or characterized by vision or visualization.

example
معنی(example):

ایده‌های او اغلب غیر بصری بودند و عدم تجسم واضحی داشتند.

مثال:

His ideas were often nonvisional, lacking clear visualization.

معنی(example):

او جنبه‌های غیر بصری پروژه را نقد کرد.

مثال:

She critiqued the nonvisional aspects of the project.

معنی فارسی کلمه nonvisional

: معنی nonvisional به فارسی

غیر بصری، به چیزی اشاره دارد که به راحتی نمی‌توان آن را تجسم کرد.