معنی فارسی nonvoter
B1شخصی که در انتخابات رای نمیدهد.
An individual who does not vote in elections.
- NOUN
example
معنی(example):
این کمپین به دنبال تشویق افرادی بود که در انتخابات رای نمیدهند.
مثال:
The campaign aimed to encourage nonvoters to participate in the election.
معنی(example):
افراد غیررایدهنده معمولاً استدلال میکنند که رای آنها اهمیت ندارد.
مثال:
Nonvoters often argue that their vote does not matter.
معنی فارسی کلمه nonvoter
:
شخصی که در انتخابات رای نمیدهد.