معنی فارسی nonzonal

B1

غیرزونی به مسائلی اشاره دارد که به منطقه یا دسته خاصی تعلق ندارند.

Not confined or restricted to any specific zone or area.

example
معنی(example):

طرح غیرزونی بود و به هیچ منطقه خاصی از مطالعه محدود نمی‌شد.

مثال:

The plan was nonzonal, not limited to any particular area of study.

معنی(example):

آنها بر مسائل غیرزونی که بر کل سازمان تأثیر می‌گذارد تمرکز کردند.

مثال:

They focused on nonzonal issues that affected the entire organization.

معنی فارسی کلمه nonzonal

: معنی nonzonal به فارسی

غیرزونی به مسائلی اشاره دارد که به منطقه یا دسته خاصی تعلق ندارند.