معنی فارسی normatively
C1به طور نرمال، به معنای اینکه چه چیزی باید باشد و چگونه باید عمل شود بر اساس اصول یا انتظارات اجتماعی.
In a way that relates to norms or standards, particularly in moral or ethical contexts.
- ADVERB
example
معنی(example):
از لحاظ نرمال، گروه باید به قوانین تعیین شده پایبند باشد.
مثال:
Normatively speaking, the group should adhere to the established rules.
معنی(example):
از نظر نرمال، اقدامها بر اساس استانداردهای اجتماعی قضاوت میشوند.
مثال:
Normatively, actions are judged based on societal standards.
معنی فارسی کلمه normatively
:
به طور نرمال، به معنای اینکه چه چیزی باید باشد و چگونه باید عمل شود بر اساس اصول یا انتظارات اجتماعی.