معنی فارسی northered

B1

شمالی شده، اشاره به تغییر مکان یا موقعیت به سمت شمال

Having been moved or directed towards the north.

example
معنی(example):

شهر با توسعه‌های جدید شمالی شد.

مثال:

The city was northered by the new developments.

معنی(example):

او در نقش جدیدش در کار احساس شمالی شدن کرد.

مثال:

She felt northered in her new role at work.

معنی فارسی کلمه northered

: معنی northered به فارسی

شمالی شده، اشاره به تغییر مکان یا موقعیت به سمت شمال