معنی فارسی nostalgically
B1به طرز نوستالژیک صحبت کردن یا احساس کردن، اشاره به خاطرات قدیمی و خوشایند.
In a way that evokes a sentimental or wistful longing for the past.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور نوستالژیک درباره زادگاهش صحبت کرد.
مثال:
He spoke nostalgically about his hometown.
معنی(example):
فیلم به طور نوستالژیک به پایان رسید و همه را به یاد کودکی شان انداخت.
مثال:
The movie ended nostalgically, making everyone think of their childhood.
معنی فارسی کلمه nostalgically
:
به طرز نوستالژیک صحبت کردن یا احساس کردن، اشاره به خاطرات قدیمی و خوشایند.