معنی فارسی nostalgy
B1احساس نق زدن به گذشته و یادآوری خاطرات خوش زمانی که چیزی را که دوست داشتیم دوباره تجربه نکنیم.
A sentimental longing or wistful affection for the past.
- NOUN
example
معنی(example):
گوش دادن به آهنگهای قدیمی برایم نوستالژی میآورد.
مثال:
Listening to old songs brings me nostalgy.
معنی(example):
او وقتی عکسهای کودکیاش را دید احساسی نوستالژیک داشت.
مثال:
She felt a sense of nostalgy when she saw her childhood pictures.
معنی فارسی کلمه nostalgy
:
احساس نق زدن به گذشته و یادآوری خاطرات خوش زمانی که چیزی را که دوست داشتیم دوباره تجربه نکنیم.