معنی فارسی not have a bar of
B1بیمیلی یا عدم علاقه به چیزی.
To have no interest or willingness to engage with something.
- IDIOM
example
معنی(example):
من هیچ علاقهای به چیزی که شما سعی در فروش آن دارید ندارم.
مثال:
I don't have a bar of what you're trying to sell.
معنی(example):
او هیچ اطلاعی از سیاست جدید در محل کار ندارد.
مثال:
She doesn't have a bar of the new policy at work.
معنی فارسی کلمه not have a bar of
:
بیمیلی یا عدم علاقه به چیزی.