معنی فارسی not see further than the end of one's nose

B1

نمی‌تواند چیزی را فراتر از آنچه که در حال حاضر در مقابلش است ببیند و به اصطلاح دوراندیشی ندارد.

To be shortsighted or unable to think about or plan for the future.

example
معنی(example):

او هیچ برنامه‌ای فراتر از امروز در نظر نمی‌گیرد؛ نمی‌تواند فراتر از نوک بینی‌اش ببیند.

مثال:

He won't consider any plans beyond today; he can't see further than the end of his nose.

معنی(example):

او آنقدر روی جزئیات کوچک متمرکز است که نمی‌تواند فراتر از نوک بینی‌اش ببیند.

مثال:

She is so focused on small details, she doesn't see further than the end of her nose.

معنی فارسی کلمه not see further than the end of one's nose

:

نمی‌تواند چیزی را فراتر از آنچه که در حال حاضر در مقابلش است ببیند و به اصطلاح دوراندیشی ندارد.