معنی فارسی novicery

B1

وضعیت یا عمل نوآموز بودن، به ویژه در کاربردهای تجربی.

The state or quality of being a novice, especially concerning practical experience.

example
معنی(example):

نوآموزی‌ که تیم نشان داد نشان‌دهنده عدم تجربه آنها بود.

مثال:

The novicery displayed by the team showed their lack of experience.

معنی(example):

این نوع نوآموزی می‌تواند منجر به اشتباه در قضاوت شود.

مثال:

Such novicery can lead to mistakes in judgment.

معنی فارسی کلمه novicery

: معنی novicery به فارسی

وضعیت یا عمل نوآموز بودن، به ویژه در کاربردهای تجربی.