معنی فارسی nubbiness
B1حالت یا کیفیت داشتن سطح ناهموار یا پرزدار.
The quality of being nubby or having a textured surface.
- NOUN
example
معنی(example):
پرزدار بودن نان به بافت منحصر به فرد آن افزوده است.
مثال:
The nubbiness of the bread added to its unique texture.
معنی(example):
من عاشق پرزدار بودن این فرش هستم؛ نرم و دلپذیر است.
مثال:
I love the nubbiness of this carpet; it's soft and inviting.
معنی فارسی کلمه nubbiness
:
حالت یا کیفیت داشتن سطح ناهموار یا پرزدار.