معنی فارسی nubbled

B1

صفتی که به حالتی اشاره دارد که در آن طرحی با پرزها و ناهمواری‌ها وجود دارد.

Descriptive of a surface that has a pattern of bumps or texture.

example
معنی(example):

سطح پرزدار دیوار اثر هنری منحصر به فردی را ارائه می‌دهد.

مثال:

The nubbled surface of the wall provides a unique artistic effect.

معنی(example):

سویشرت پرزدار او به انتخاب مورد علاقه‌ای برای گردش‌های زمستانی تبدیل شد.

مثال:

Her nubbled sweater became a favorite choice for winter outings.

معنی فارسی کلمه nubbled

: معنی nubbled به فارسی

صفتی که به حالتی اشاره دارد که در آن طرحی با پرزها و ناهمواری‌ها وجود دارد.