معنی فارسی nugatorily

B1

به معنای طفره رفتن یا اجتناب از دادن پاسخ یا توضیح مستقیم.

In a manner that avoids direct expression or clarity.

example
معنی(example):

او به طرز نوگاتوری صحبت کرد و از پاسخ مستقیم طفره رفت.

مثال:

He spoke nugatorily, avoiding a direct answer.

معنی(example):

بحث به صورت نوگاتوری پیش رفت و از موضوع اصلی دور شد.

مثال:

The discussion turned nugatorily, sidestepping the real issue.

معنی فارسی کلمه nugatorily

: معنی nugatorily به فارسی

به معنای طفره رفتن یا اجتناب از دادن پاسخ یا توضیح مستقیم.