معنی فارسی nuggar

B1

شخصی که به طرز غیرمستقیم صحبت می‌کند و مایل به بررسی موضوعات واقعی نیست.

A person who evades the truth or directness in discussion.

example
معنی(example):

او مانند یک نوگار عمل کرد و همیشه موضوع را تغییر داد.

مثال:

He acted like a nuggar, always changing the subject.

معنی(example):

در هر بحثی، او یک نوگار بود و مانع حل مسئله می‌شد.

مثال:

In every discussion, he was a nuggar, preventing resolution.

معنی فارسی کلمه nuggar

: معنی nuggar به فارسی

شخصی که به طرز غیرمستقیم صحبت می‌کند و مایل به بررسی موضوعات واقعی نیست.