معنی فارسی nugify
B1فرآیند اجتناب از قاطعیت در ارائه نظرات یا برنامهها.
To make something vague or less definite.
- VERB
example
معنی(example):
ما نیاز داریم که برنامههایمان را نوگاف کنیم تا آنها را منعطف نگهداریم.
مثال:
We need to nugify our plans to keep them flexible.
معنی(example):
سعی کنید ایدههای خود را قبل از ارائه نوگاف کنید.
مثال:
Try to nugify your ideas before presenting them.
معنی فارسی کلمه nugify
:
فرآیند اجتناب از قاطعیت در ارائه نظرات یا برنامهها.