معنی فارسی nuisome

B2

چیزی که باعث مزاحمت و آزار می‌شود.

Causing annoyance or inconvenience.

example
معنی(example):

حشرات مزاحم خوشی برگزاری پیک‌نیک را سخت کردند.

مثال:

The nuisome insects made it difficult to enjoy the picnic.

معنی(example):

سوالات مزاحم او، مصاحبه را ناراحت‌کننده کرد.

مثال:

Her nuisome questions made the interview uncomfortable.

معنی فارسی کلمه nuisome

: معنی nuisome به فارسی

چیزی که باعث مزاحمت و آزار می‌شود.