معنی فارسی numismatician
C1سکهشناس، فردی که در علم سکهشناسی فعالیت میکند و به جمعآوری یا مطالعه سکهها میپردازد.
A person who studies or collects currency, especially coins.
- NOUN
example
معنی(example):
سکهشناس اهمیت سکهی نادر را توضیح داد.
مثال:
The numismatician explained the significance of the rare coin.
معنی(example):
به عنوان یک سکهشناس، او سهم زیادی در زمینه مطالعه سکه داشت.
مثال:
As a numismatician, she contributed greatly to the field of coin study.
معنی فارسی کلمه numismatician
:
سکهشناس، فردی که در علم سکهشناسی فعالیت میکند و به جمعآوری یا مطالعه سکهها میپردازد.