معنی فارسی nunlike
B2نونمانند به ویژگیهایی اشاره دارد که به یک راهبه و رفتارهای او ارتباط دارد.
Characteristic of or resembling a nun, often implying piety or modesty.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
رفتارش نونمانند بود که نیت پارسایانهاش را نشان میداد.
مثال:
Her behavior was nunlike, reflecting her pious nature.
معنی(example):
حالت نونمانند سخنران بر جدیت رویداد افزود.
مثال:
The nunlike demeanor of the speaker added to the solemnity of the event.
معنی فارسی کلمه nunlike
:
نونمانند به ویژگیهایی اشاره دارد که به یک راهبه و رفتارهای او ارتباط دارد.