معنی فارسی nunning
B1نونینگ، به رفتار یا عمل راهبهها در صومعهها اشاره دارد که معمولاً شامل دعا و مدیتیشن است.
The practice or habit of nuns, particularly relating to their religious rituals.
- NOUN
example
معنی(example):
عادت نونینگ در صومعه بسیار منحصر به فرد است.
مثال:
The nunning habit of the monastery is quite unique.
معنی(example):
نونینگ تمرینی است که بر دعا و تفکر تمرکز دارد.
مثال:
Nunning is a practice that focuses on prayer and reflection.
معنی فارسی کلمه nunning
:
نونینگ، به رفتار یا عمل راهبهها در صومعهها اشاره دارد که معمولاً شامل دعا و مدیتیشن است.