معنی فارسی nunnish
B2نونیش، به ویژگیها یا رفتارهای مربوط به راهبهها اشاره دارد.
Characteristic of or resembling a nun; often associated with a pious or ascetic lifestyle.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ظاهر نونیش او نشاندهنده وابستگی او به ایمانش بود.
مثال:
Her nunnish demeanor showed her dedication to her faith.
معنی(example):
جامعه نونیش زندگیای با خدمت و سادگی داشت.
مثال:
The nunnish community lived a life of service and simplicity.
معنی فارسی کلمه nunnish
:
نونیش، به ویژگیها یا رفتارهای مربوط به راهبهها اشاره دارد.