معنی فارسی nurturant
B2پرورشدهنده، به معنای حمایت و توجه در یک محیط، به ویژه در مورد افراد نیازمند.
Providing care, support, and encouragement in a nurturing manner.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
محیط پرورشدهنده به رشد کودک کمک کرد.
مثال:
The nurturant environment helped the child grow.
معنی(example):
رویکرد پرورشدهنده او باعث شد همه احساس مراقبت کنند.
مثال:
Her nurturant attitude made everyone feel cared for.
معنی فارسی کلمه nurturant
:
پرورشدهنده، به معنای حمایت و توجه در یک محیط، به ویژه در مورد افراد نیازمند.