معنی فارسی nutriment

B2

ماده‌ای که به بدن غذا می‌دهد یا آن را تغذیه می‌کند.

Food or other substances that provide nourishment.

noun
معنی(noun):

A source of nourishment; food.

معنی(noun):

Something that promotes growth or development; a nutrient.

example
معنی(example):

ما باید برای سلامتی خود کافی از مواد مغذی مصرف کنیم.

مثال:

We need to consume sufficient nutriment for our health.

معنی(example):

میوه‌ها مواد مغذی را فراهم می‌کنند که به بدن ما سود می‌رساند.

مثال:

Fruits provide nutriment that benefits our body.

معنی فارسی کلمه nutriment

: معنی nutriment به فارسی

ماده‌ای که به بدن غذا می‌دهد یا آن را تغذیه می‌کند.