معنی فارسی nyaming

B1

عمل نامگذاری یا تعیین نام برای چیزها.

The act of giving names to objects, plants, or animals.

example
معنی(example):

هنرمند عناصر نقاشی را نامگذاری می کند.

مثال:

The artist is nyaming the elements of the painting.

معنی(example):

آنها در حال نامگذاری گونه های مختلف پرندگان هستند.

مثال:

They are nyaming the various species of birds.

معنی فارسی کلمه nyaming

: معنی nyaming به فارسی

عمل نامگذاری یا تعیین نام برای چیزها.