معنی فارسی nymphlike
B2شبیه به نیمرخ، به ویژه در اشاره به زیبایی و ظرافت.
Resembling a nymph; graceful and delicate.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
رقاص به طرز شبیه به یک نیمرخ حرکت کرد.
مثال:
The dancer moved in a nymphlike manner.
معنی(example):
این نقاشی یک شخصیت نیمرخی را در یک منظره زیبا به تصویر کشیده است.
مثال:
The painting depicted a nymphlike figure in a beautiful landscape.
معنی فارسی کلمه nymphlike
:
شبیه به نیمرخ، به ویژه در اشاره به زیبایی و ظرافت.