معنی فارسی obeyer

B1

شخصی که به دستورات یا قوانینی اطاعت می‌کند.

A person who obeys commands or rules.

example
معنی(example):

یک مطیع قوانین تعیین‌شده توسط سازمان را دنبال می‌کند.

مثال:

An obeyer follows the rules set by the organization.

معنی(example):

مطیع بودن، هماهنگی را در جامعه تضمین می‌کند.

مثال:

Being an obeyer ensures harmony in the community.

معنی فارسی کلمه obeyer

: معنی obeyer به فارسی

شخصی که به دستورات یا قوانینی اطاعت می‌کند.