معنی فارسی obital
B1اوبیتال، مربوط به یا مرتبط با نوعی مکانیک یا ساختار خاص در حرکت یا علم.
Relating to or resembling an orbit, often used in scientific contexts.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
منطقهٔ اوبیطال بدن برای حرکت حیاتی است.
مثال:
The obital region of the body is crucial for movement.
معنی(example):
او ساختار اوبیطال سیاره را مطالعه کرد.
مثال:
She studied the obital structure of the planet.
معنی فارسی کلمه obital
:
اوبیتال، مربوط به یا مرتبط با نوعی مکانیک یا ساختار خاص در حرکت یا علم.