معنی فارسی obitual
B1اوبیوتال، مربوط به آئینهای خاص و عادات روزمره افراد یا گروهها.
Relating to habitual practices or customs.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
عادات اوبیوتال او شامل خواندن هر شب است.
مثال:
His obitual habits include reading every evening.
معنی(example):
بسیاری از فرهنگها دارای رویههای اوبیوتال خاص خود هستند.
مثال:
Many cultures have their own obitual practices.
معنی فارسی کلمه obitual
:
اوبیوتال، مربوط به آئینهای خاص و عادات روزمره افراد یا گروهها.