معنی فارسی obituarily

B1

اوبیوتالی، به شکلی که به مرگ یا جانباختن شخصی اشاره می‌کند.

In a manner that relates to an obituary or the deceased.

example
معنی(example):

او به‌صورت اوبیوتالی دربارهٔ پدربزرگ مرحومش صحبت کرد.

مثال:

He spoke obituarily about his late grandfather.

معنی(example):

مقاله به‌صورت اوبیوتالی نوشته شده بود و به زندگی او اشاره داشت.

مثال:

The article was written obituarily, reflecting on her life.

معنی فارسی کلمه obituarily

: معنی obituarily به فارسی

اوبیوتالی، به شکلی که به مرگ یا جانباختن شخصی اشاره می‌کند.