معنی فارسی obituarize
B2اوبیوتار کردن، به معنای نوشتن یا ضبط یادداشتی دربارهٔ شخصی که درگذشته است.
To write or prepare an obituary for someone who has died.
- VERB
example
معنی(example):
روزنامه تصمیم گرفت قهرمان محلی را اوبیوتار کند.
مثال:
The newspaper decided to obituarize the local hero.
معنی(example):
او برنامهریزی کرده تا در شمارهٔ آینده، مادربزرگش را اوبیوتار کند.
مثال:
She plans to obituarize her grandmother in the upcoming edition.
معنی فارسی کلمه obituarize
:
اوبیوتار کردن، به معنای نوشتن یا ضبط یادداشتی دربارهٔ شخصی که درگذشته است.